پهلوانان نمی میرند

وقتی یک قهرمان به یک پهلوان تبدیل می شود، دیگر هیچ وقت فراموش

نخواهد شد براستی چرا پهلوانان نمی میرند؟

ورزش پهلوانی با نام الله آغاز می شود و جوانمردان، رفتار بزرگان اسلام  را سرمشق خود قرار می دهند. پهلوانان، امین و مورد اعتماد مردم هستند و از اراده قوی و شجاعت برخوردارند که این امر به خاطر رعایت اخلاق پهلوانی در ورزش است.

در این نوشتار سعی داریم از اهمیت ورزش و اخلاق پهلوانی سخن بگوییم.

اهمیت ورزش در اسلام

رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند :

اِنَّ اللهَ يُحِبُّ الرَّجُلَ الْقَوِيَّ (1)
خداوند متعال ، انسان قوي و نيرومند را دوست دارد .
اَلْمُؤْمِنُ الْقَوِيُّ خَيْرٌ مِنَ الْمُؤمِنِ الضَّعيفِ ( مُؤْمِنٍ ضَعيفٍ ) (2)
شخص با ايمان قوي و نيرومند از شخص با ايمان ضعيف بهتر و دوست داشتني تر است .

 نیز در این راستا می فرماید:« تفریح کنید، بازی کنید، زیرا دوست ندارم که درمیان شما خشونتی دیده شود.»

از این روایتها به خوبی روشن می شود که اسلام از موضوعات مورد نیاز انسان فرو گذار ننموده است. از نگاه اسلام، ورزش یکی از مفیدترین و سالمترین سرگرمی هایی است که می تواند یاری دهنده انسان در زندگی باشد. ورزش، کسالت و تنبلی را از انسان می گیرد و ضعف و ناتوانی را به نشاط، امید و حرکت تبدیل می کند.

یکی از اهداف اسلام، تربیت افرادی فعال، نیرومند و با اراده است. انسانهای شجاعی که در زیر بار ستم و ظلم نروند و نزد دیگران عزیز و سربلند باشند. ورزش، در تحقق این هدف موثر است، بدن انسان را قوی می کند و او را درمقابل بیماریهای جسمی و روحی واکسینه می نماید.

انسان قوی، علاوه بر آنکه سالم است می تواند منشاء آثار خیر زیادی باشد و حتی به عبادت بیشتر خداوند و سیر و سلوک در آفاق و انفاس بپردازد. این نکته نیز قابل توجه است که اسلام تنها به یک بعد از وجود انسان نمی پردازد، بلکه به همه ابعاد وجود و نیازمندیهای او توجه کامل دارد.

در فرهنگ اسلام، ورزش، نقشی فراتر از پرورش جسم دارد. اسلام بدن انسان را ابزار تکامل روح می داند. اگر ورزش تنها در پرورش جسم خلاصه نشود، ورزشکاران جوان، روحی سالم می یابند که آنها را از توجه به لذات و شهوات نامعقول باز می دارد. چنین جوانانی ازنظر روحی پژمرده و افسرده نیستند و از شور و نشاط جوانی بهره فراوان می برند. آنها مصداق این سخن بزرگان هستند که عقل سالم در بدن سالم است.

حال توجه شما را به ماجرای پهلوانی پوریای ولی که تحولی عظیم در روح او ایجاد  و مسیر زندگیش را عوض کرد ، جلب می نمایم

قصه پهلوانی پوریای ولی

هنگام سحر و اذان، در تاریک و روشن بامداد، مردی تنومند و بلند قامت از خانه ای بیرون آمد و قدم در کوچه ای تنگ نهاد. از میان دیوارهای کوتاه و بلند شهر گذشت و به مسجد آن شهر نزدیک شد . صدای اذان صبح از گلدسته ها به گوش می رسید. پهلوان وضو ساخت و با خدای خود، به راز و نیاز پرداخت. هنوز چیزی نگذشته بود که از پشت یکی از ستونهای مسجد، صدای گریه پیرزنی را شنید که به درگاه خدا چنین التماس می کند: خداوندا ! رو به درگاه تو آورده ام، نیازمندم و از تو حاجت می طلبم، نا امیدم مکن.

مرد بی تاب شد، با خود اندیشید، حتماً این زن تنگدست و نیازمند است. آرام به پیرزن نزدیک شد . او را دید که بشقابی حلوا در دست دارد. با لحنی سرشار از مهربانی پرسید: چه حاجتی داری مادر؟

چون پیرزن اندکی آرام شد، گفت: ای جوانمرد، التماس دعا دارم. برای من و پسرم دعا کن.

مرد پرسید مشکل تو و پسرت چیست؟

پیرزن آهی سرد از دل برآورد و گفت: پسری دارم زورمند و دلاور که پهلوان هندوستان است و در شهر و دیار خود پرآوازه است. هر جا نام و نشان پهلوانی را می شنود، عزم کشتی گرفتن با وی می کند. شکر خدا که تاکنون پیروز شده و تا امروز هیچکس نتوانسته پشت او را به خاک برساند. اکنون پهلوانی از خوارزم به شهر ما وارد شده و قصد هماوردی با پسر من را دارد، می ترسم پسرم مغلوب شود و روی بازگشت به شهر خود را نداشته باشد. این پهلوان که کسی جز پوریای ولی نبود، فهمید که رقیب هندی او، پسر این پیرزن است. پوریای ولی، طاقت دیدن اشکهای آن مادر غمگین را نداشت. دلداریش داد و گفت : به لطف خدا امیدوار باش مادر، خداوند دعای مادران دل شکسته را مستجاب می کند. این را گفت و با حالتی پریشان، از پیرزن دور شد و از مسجد بیرون رفت.

پس از آن پوریای ولی با خود فکر کرد که فردا چه باید بکند، اگر قویتر از آن پهلوان باشد و بتواند او را به زمین بزند، آیا طعم شکست را به او بچشاند؟ یا باتوجه به تمنای مادر او، مقاومت جدی نکند و زمینه پیروزی حریف را فراهم نماید. برای مدتی پوریای ولی، در شک و تردید بود. ناگهان از دایره تردید بیرون آمد، لبخندی زد و تصمیمی قاطع گرفت. او می دانست قهرمان واقعی کسی است که نفس سرکش خود را مهار کند. او خواست که غرور خود را بشکند و بقول مولوی ( شیر آن است که خود را بشکند ) البته این انتخاب، بسیار دشوار بود.

چون روز موعود فرا رسید و پوریای ولی، پنجه در پنجه حریف افکند، خویشتن را بسیار قوی و حریف را دربرابر خود ضعیف دید تا آنجا که می توانست به آسانی پشت او را به خاک برساند. اما عهد خود را بیاد آورد. برای آنکه کسی متوجه نشود، مدتی با او دست و پنجه نرم کرد، اما طوری رفتار کرد که دیگران احساس کنند حریف وی قویتر است. پس از لحظاتی، پوریای ولی، این پهلوان نام آور بر زمین افتاد و حریف روی سینه اش نشست. در همان وقت به او احساس عجیبی دست داد. مثل این بود که درهای حکمت به روی او گشوده شده و وی پاداش جهاد با نفس را مشاهده کرد.

دوستان پوریای ولی که از توانایی بدنی او به خوبی آگاه بودند، از شکست او در رقابت با پهلوان هندی در شگفت بودند. چند روز بعد از آن واقعه، سلطان جونه ( حاکم آن منطقه در هند) مجلسی ترتیب داد تا در آن از پهلوان پوریای ولی دلجویی کند. در آن هنگام، پهلوان هندی که در مجلس حضور داشت، پیش آمد و خود را به پای پوریای ولی افکند و بازوبند پهلوانی را به او تقدیم کرد. او گفت من در ضمن مسابقه، متوجه گذشت و جوانمردی تو شدم. پوریای از اینکه رازش برملا شده بود، متاثر و پریشان شد اما دوستان او خوشحال شدند و ماجرای این فداکاری بزرگ در همه شهرها پیچید. از آن پس، از پوریای ولی به عنوان یکی از جوانمردان و اولیای خدا یاد می شود.

پوریای ولی اضافه بر قدرت پهلوانی و نیرومندی بدن، صفات آشکار و پسندیده ای داشته که او را از دیگر پهلوانان، متمایز می ساخته است. پهلوانان و ورزشکاران با یاد او، جوانمردی را پاس می دارند.

ورزش پهلوانی

ورزش مجموعه ای از اخلاقیات و علم زیبایی شناسی است که مردم را از طبقات مختلف اجتماعی به خدمت می گیرد و در جمعی پرنشاط به حرکت و جنبش وا می دارد. از این رو ، معلمین بزرگ یکی از کارکردهای ورزش را زیبائی شناسی و اخلاق می دانند. در گذشته نیز در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی، تربیت بدنی و ورزش، متاثر از ارزشهای اخلاقی بوده است. سنت پهلوانی ثمره پیوند ورزش و اخلاق است.

ورزش و پرورش بدن، گذشته از تأمین تندرستی و نیرومندی، صفات نیک و برجسته ای همچون جوانمردی، شجاعت، فروتنی را به ارمغان می آورد، تا بدانجا که پهلوان علاوه بر مهارت در فنون، در سجایای اخلاقی و شجاعت نیز سرآمد دیگران بوده است. درنتیجه پهلوان، نیرومندی و قدرت بازوی خود را برای دستگیری از ناتوانان بکار می گرفت نه زورگویی و ماجراجویی.

در شاهنامه فردوسی پهلوان کسی نیست که فقط زور بازویی قوی داشته باشد، بلکه پهلوان، وجدان بیدار جامعه است. چشمان جستجوگر و ریز بین اجتماع است. او دربرابر همه بویژه شاهان و ستمگران می ایستد و یاور کسانی است که با زشتیها و تباهی ها مبارزه می کنند.

خصوصیات اخلاقی یک پهلوان

یک قهرمان باید خصوصیاتی را دارا باشد تا در اندیشه مردم پهلوان شود؛ ازجمله خصایص پهلوان، خدا دوستی و مبارزه با خواهشهای نفسانی است. هر پهلوانی که در این مسیر قدم می گذارد، می داند که با آفاتی همچون غرور و تکبر روبرو است . لذا یکی از تلاشهای او ، مجاهدت برای غلبه بر نفس و آراسته شدن به زینت ایمان است.

علاوه براین ، پهلوان امین مردم و جامعه است؛ پهلوان و جوانمرد، دشمن ظالم و یاور مظلوم است. به همین جهت او به دیگران زورگویی نمی کند و آنچه حق او نیست، به زور به چنگ نمی آورد و به عکس، حق ستمدیده را با نیروی خود می ستاند.

گذشت و بخشش نیز از خصلتهای بارز پهلوانان است. بسیار شکوهمند و زیباست آن زمان که پهلوانی در اوج قدرت، درحالی که می تواند بر حریف غلبه یابد، بر او سخت نگیرد و درصدد انتقامجویی و صدمه زدن به او برنیاید. پهلوانان از پیشوایان بزرگ دین آموخته اند که گذشت، بهترین عمل یک انسان بلند مرتبه است. پهلوانان و جوانمردان ایرانی، در اخلاق و رعایت جنبه های انسانی، سرمشقی چون امام علی (ع) و عمر فاروق (رض) دارند .

امام علی (ع) پهلوان می فرماید:« هرگاه بر دشمنت دست یافتی، پس بخشش و گذشت از او را شکر و سپاس توانایی بر او قرار بده و خشم را فرو بنشان، هنگام غلبه بگذر، و هنگام تند خویی، شکیبا باش و با وجود تسلط داشتن، از انتقام دوری کن تا برایت پاداشی نیکو باشد.»

پهلوانان و جوانمردان همواره در امور خیر و نیکوکارانه از دیگران سبقت می گیرند . بطور معمول پیشی گرفتن و برنده شدن در رقابتهای ورزشی ، برای هر ورزشکاری اهمیت دارد، ولی پهلوان مسلمان آموخته است که در امور خیر سبقت بگیرد و برای او رقابت در کارهای شایسته، بیش از برنده شدن در مسابقات اهمیت دارد .

جوانمردان و پهلوانان، گذشت و اغماض را از بزرگان اسلام آموخته اند. چنانکه بسیاری از آنها سعی می کنند در جریان مسابقات و رقابتها بر نفس خویش مسلط شوند.

از خصوصیات بارز پهلوانان و جوانمردان، غیرت و شجاعت است. غیرت، عاملی موثر در جلوگیری از تعدی دشمن به وطن است. درواقع زمانی که دشمن بیگانه، به خاک و سرزمین کشوری حمله می کند، پهلوانان و جوانمردان آن کشور از رفاه و زندگی عادی خود می گذرند و دربرابر دشمن متجاوز می ایستند. در ایران نیز این گونه پهلوانان و جوانمردان بسیارند بسیار


نظرات شما عزیزان:

ماهان
ساعت11:36---14 آبان 1393
سلام کامحمد خواندم خیلی زیبا بود ممنون
پاسخ: سلام ماهان گیان خوشحالم کردی ، تشکر


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: